سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشی را زنده کرد، نمی میرد . [امام علی علیه السلام]
اسمان
نظر شما چیست؟
  • نویسنده : :: 87/7/30:: 4:33 عصر

  • بسم الله الرحمن الرحیم

     

    سلام

     

    نظر شما درباره این مطلب چیه؟

     

    به نظر شما امکان دارد ایران یک روزاز  کشوری که اکثریت جمعیت ان شیعه است به  کشور ی تبدیل شود که اکثریت جمعیت ان سنی شود؟

     

    ایا امکان دارد؟

     

    اگر امکان دارد چه چیز سبب میشود؟

     

    ایا ما هم نقشی داریم؟

     

    منتظر نظرات شما هستم

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    نظر شما چیست؟
  • نویسنده : :: 87/7/30:: 4:33 عصر

  • بسم الله الرحمن الرحیم

     

    سلام

     

    نظر شما درباره این مطلب چیه؟

     

    به نظر شما امکان دارد ایران یک روزاز  کشوری که اکثریت جمعیت ان شیعه است به  کشور ی تبدیل شود که اکثریت جمعیت ان سنی شود؟

     

    ایا امکان دارد؟

     

    اگر امکان دارد چه چیز سبب میشود؟

     

    ایا ما هم نقشی داریم؟

     

    منتظر نظرات شما هستم

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    وداع
  • نویسنده : :: 87/7/15:: 4:38 عصر
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم یا من لا یرغب فی الجزاء
    ویا من لایندم علی عطاء
    ویا من لایکافئ عبده علی السواء...

    خدایا ای انکه در برابر انچه می دهی پاداش نمی خواهی،
    وای انکه از بخشش خود پشیمان  نمی شوی،
    وای انکه پاداش بنده ات را نه هم وزن انچه کرده، بلکه افزون تر می دهی...
    تو بی استحقاق ما نعمت می دهی و از روی تفضل گناه را می امرزی، عذاب تو عین عدالت است وحکم تو خیر وصلاح ما.
    اگر عطا کنی آن را به منت نیامیزی واگر منع کنی از روی ستم نباشد.
    ...
    با هر کس که نا فرمانیت کند بردبارانه رفتار می کنی وآن را که خواسته بر خود ستم ورزد مهلت می دهی.اری تو با ایشان مدارا می کنی تا وقتی به سوی تو بر گردنند وعذابشان را به تاخیر می اندازی تا وقتی که توبه  کنند تا ان کسی که هلاک میشود بی رضای تو در ورطه نابودی نیفتد وانکه تیره بخت میگردد
    به نعمت تو تیره بختی نیابد،
    مگرپس از آنکه دیگر عذری نبیند وحجت بر وی تمام شود.این همه از لطف وکرم توست ای خدای بخشنده وبهره ای از مهربانی وعطوفت توست در حق ما ای خداوند پرشکیب.

    ...
    وفرمودی:« بخوانید مرا تا اجابت کنم برای شما،آنان که از بندگی من سر میپیچند زود باشد که با ذلت وخواری به دوزخ درایند» پس دعا به درگاه خود را عبادت خواندی وترک ان را سرکشی ،وتهدید کردی که ترک ان سبب داخل شدن به دوزخ است درعین خواری وذلت.
    ...
    این ماه مبارک در میان ما به شایستگی زیست وبه نیکی همنشین ما گردید .وگران مایه ترین سودهای اهل جهان را به ما بخشید .پس جون زمانش به انجام رسیدومدتش به سر امد وشمار روزهایش پایان گرفت، از ما جدا شد.
    اینک او رابدرود میگوییم همچون بدرود گفتن کسی که فراقش بر ما دشوار است و رفتنش ما را دچار اندوه ووحشت می کند وعهد نگه داشتنی وحرمت رعایت کردنی وحق گذاردنی از وی را بر ما لازم می گرداند.
    پس می گوییم؛ سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و ای عید دوستان خدا
    .سلام بر تو  ای گرامیترین اوقاتی که همنشین ما بودی و ای بهترین ماه در همه روزها وساعتها.
    ...
    سلام بر تو ای همدمی که چون امدی بر دل ما ارامش اوردی وشادمان کردی وچون سپری شدی ما را در وحشت تنهایی گذاشتی و درد فراق افزودی.
    سلام بر ای همسایه ای که در مجاورت تو دلها نرم ورقیق شوند و گناهان رو به کاستی روند.
    ...
    سلام بر تو که بر گناهکارن چه طولانی بودی و چه پرشکوه بودی در دلهای مومنان.
    ...
    سلام بر تو ای ماهی که وجودت مایه سلامت ما، از هر گزند وافت بود.
    ...
    سلام بر تو وآن فضل تو که اینک از آن محروم ماندهایم .سلام بر آن برکتهای پیشین که از ما گرفته شد.
     پس در برابر آن کوتاهی ای که در این ماه در عبادت تو بدان دچار شدیم ما را پاداش ده تا با آن خیری را در یابیم که دلخواه ما بوده است و اندوخته های گوناگون را که ارزو داشتیم در عوض بستانیم.
    ...
    خدایا اگر در این ماه گرد گناهی کوچک یا بزرگ گردیدهایم یا ان را مرتکب شدیم یا به عمد خطایی کرده ایم یا از روی فراموشی بر خود ستمی روا داشته ایم و یا حرمت دیگری را نپاییده ایم بر محمد و خاندانش درود فرست و بر گناهان ما پرده بپوشان.
    و به بخشایش خویش از ما در گذر .و ما را پیش چشم سرزنش کنندگان قرار مده وزبان طعنه زنان را بر ما دراز مکن. وبا مهربانی بی پایان و فضل کاستی ناپذیر خود ،ما را به کاری وادار که انچه را از ما در این ماه نمی پسندی فرو ریزد و بپوشاند.
    ...

    خدایا بر محمد ،پیامبر ما و خاندانش درود فرست،همچنان که بر فرشتگان مقرب خود درود می فرستی.

    بر او و خاندانش درود فرست ،انگونه که بر پیامبران مرسل خود درود می فرستی.

    بر او و خاندانش درود فرست، آنسان که بر بندگان شایسته خود درو می فرستی.

    و برتر از درود انان ای پروردگار هستی ها ؛درودی که فضل و برکت ان به ما رسد ،و سود ان نصیب ما گردد،ودعای ما با ان مستجاب شود.

    تو بزرگوارترین کسی هستی که همه رو به سوی او میآورند ،و کار سازترین کسی که بر او توکل می کنند و بخشنده ترین کسی که از فضل او بخشش می خواهند ،که تو

    بر هر کار توانایی

    ...

    «فرازهای از وداع جان سوز اما سجاد علیه السلام با رمضان المبارک در دعای چهل پنجم صحیفه سجادیه»

    شش روز از اتمام بهترین ماه خدا گذشته وهنوز گاهی موقع خوردن ،ناخوداگاه گمان می کنیم که روزه ایم. نمی دانم چه قدر حواسمان به خودمان است؟هنوز سحر ها بیدار میشویم تا این بار روزی خود را از خدا بگیریم؟؟؟عادتهای خوبی که ماه رمضان برای ما در لوح ضمیرمان به یادگار گذاشت را به غلفت از دست دادهایم؟؟؟نمی دانم...

     

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    خوشمزه گی دلهای اسمانی
  • نویسنده : :: 87/7/7:: 6:54 عصر
  • بسم الله الرحمن الرحیم

    بیا با هم بخندیم،به هم نخندیم

    خلق خوش نشا بزنیم،نهال سرور بنشانیم

    و خوشه خرمی خرمن کنیم.

    با خویش چون ابر در بهار گریستن،

    با دیگران چون دانه در دل خاک شکافتن وشکفتن.

    معنی مومن ،بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه ؛

    که عبوس و ترشروی منافق است

    و دو رو ،افسرده دلی است که افسرده کند انجمنی. 

    این زبان حال بچه های جنگ است با همان دلهای اسمانی شان.

     برخی از خوشمزه گی های این دلهای اسمانی را از کتاب فرهنگ جبهه(شوخ طبعی ها) جلد دوم می گویم تا در این روز ها که دلهایمان را با رمضان المبارک شسته ایم ، با یاد شهدا زنده کنیم و در شوخی هایمان با یکدیگر که کم کم مرز ها را طی کرده و گاهی به بی حر متی و رو کم کنی تبدیل می شود تجدید نظر کنیم.

    عجب ادم بلا نسبتی است

    فحش و نا سزایش عبارت «عجب ادم بلا نسبتی است» بود.یعنی عصبانی که می شد و از کوره به اصطلاح در می رفت بیشتر از این نمی گفت؛مثل چک سفید امضایی بود که حامل ان هر مبلغ که دلش می خواست می توانست در ان بنویسد.یعنی یک عدد صفر بگذارد و بسته به کرمش هر چند تا صفر.

    بچه ها هم از او یاد گرفته بودند  و هر وقت پای چنین شخصی در میان بود به جای اینکه بنشینند به غیبت و شمردن صفات مذموم او،

    می گفتند از ان بلا نسبتها ست!

    یعنی هر چه بگویی کمش است.(ص 88)

     از کجا معلوم!

     یک دست از کتف نداشت.بسختی می شد باور کنی که احساس نقص عضو و کاستی ومشکل می کند. به اندازه همه انهایی که چهار ستون بدنشان سالم بود می دویدو کار می کرد.امکان نداشت بگذارد کسی مراعات حالش را بکند.

    بچه ها هم که او را اینقدر سر حال و سر کیف می دیدند ،تو شوخی کم نمی گذاشتند،از جمله می گفتند؛

    الان تو اینجایی دستت رو ببین کجا مار و مورها دارند می خورند و دعایت می کنند که چه ماهیچه ای،چه مچی،به به.

    او که در جواب کم نمی گذاشت می گفت:از کجا معلوم؟شاید الان گردن یه حوری باشه تو بهشت،خدا رو چه دیدی؟!!!(ص124)

    بخورید ویتامین« ق» داره!

    هر چه می خواستی تو دکان این تدارکات چی ها پیدا می شد.که هر دم ازباغ کمکهای مردمی بری میرسیدوتازه تر از تازه تری!

    انها هم بی دریغ می ریختند توی توبره و بار شهردار و خادم الحسین (گویا مسول توزیع مواد غذایی در طول مدت معینی بودند)می کردند و میفرستادند سر وقت ما.

    گاهی میوه نوبرانه که در شهر هم گیر بچه ها نمی امد و نان مثل برگ گل نازک و انواع واقسام اجناس لطیف و خوش خوراک اما...

    گاهی چشمت روز بد نبیند ،نان می اوردند که صد رحمت به تو بره گداها.انقدر سفت وسخت بود که سمبه و چکش هم به ان کارگر نبود چه برسد به دندان!

    اینجا بود که شوخی ها گل می کرد:

    بخورید که هیچ وقت گیرتان نمی اید،

     دیگری :مثل اینکه نونها رو از گاوداری های اطراف کرج فرستادند درسته؟

    وسومی:بخورید لابد ویتامین ق داره ؛برای قوزک پا خوبه!

    و نظیر این حرفها که مثل اب ،نانهای خشک را نرم می کرد.(ص 149)

    نان وپنیر که دعای سفره ندارد!

    جانمان را به لبمان می رساند تا می گذاشت یک لقمه نان بخوریم.

    کلی باید قبل و بعد از غذا دعا و ثنا واستغفار واستغاثه می کردیم.

    وقتی او شهردار بود امکان نداشت قدری کوتاه بیاید و به یک مختصر مقدمه ای راضی شود و بگذارد صاف برویم سر اصل مسئله!

    دعا را باید تمام و کمال می خواندیم ولو روده کوچکمان، روده بزرگمان را می خورد.

    حالا وقتی شام ونهار مرغ وماهی و چلو پلو بود یه چیزی؛ادم دلش

    نمی سوخت،دندان رو جگر می گذاشتیم.

    اما او برای نان وپنیر هم ،همان مالیات را می گرفت که برای چلو کباب!

    هر چه می گفتیم اخر پدرت خوب،مادرت خوب حاجی،نان وپنیر خشک و

    خالی که دیگه دعای سفره نداره،میگفت:

    کفر نگو.هه با هم .بسم الله الرحمن الرحیم.اللهم الرزقنا رزقا حلالا طیبا واسعا...

    وعبارات دیگری که خودش به ان اضافه کرده بود.

    خلاصه اشکمان را در می اوردو ما هم مجبور بودیم برای حفظ ابرویمان!برای اینکه نگویند بی دین وایمونن دم نزنیم.(ص 136)

    و ان شاءالله شبی باشهدا هایمان تبدیل به روزهایی به رنگ جهاد شود.

    وخطاب شهدا به ما دیگر این نباشد که

    مرا به خیر تو امیدی نیست،شر مرسان...

     

     

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    علی
  • نویسنده : :: 87/7/1:: 1:22 عصر
  • یا علی مدد
    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 3716
    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 0
    ........... درباره خودم ..........
    اسمان

    سلام. شروع این وبلاگ ماه زیبای رمضان است .این وبلاگ دوست دارد اسمانی باشد واز اسمان بگوید.....واسمانیان نیز برای او.

    .......... لوگوی خودم ........
    اسمان
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........